ساخت پاوپوینت با هوش مصنوعی
کم تر از 5 دقیقه با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت ، پاورپوینت بسازید
برای شروع ساخت پاورپوینت کلیک کنید
شما در این مسیر هستید :خانه / محصولات / Powerpoint / دانلود پاورپوینت نقش ولایت فقیه و رهبری در در هدایت جامعه اسلامی و خنثی کردن توطئهها و بررسی نقش بیعت در دوران عصمت و غیبت (کد13007)
سفارش انجام پاورپوینت - بهترین کیفیت - کم ترین هزینه - تحویل در چند ساعت 09164470871 ای دی e2proir
شناسه محصول و کد فایل : 13007
نوع فایل : Powerpoint پاورپوینت
قابل ویرایش تمامی اسلاید ها دارای اسلاید مستر برای ویرایش سریع و راحت تر
امکان باز کردن فایل در موبایل - لپ تاپ - کامپیوتر و ...
با یک خرید میتوانید بین 342000 پاورپینت ، 25 پاورپوینت را به مدت 7 روز دانلود کنید
هزینه فایل : 105000 : 54000 تومان
فایل های مشابه شاید از این ها هم خوشتان بیاید !!!!
دانلود پاورپوینت مقدمه ای بر حسابهای ملی – نماگرهای عملکرد اقتصادی و برآورد تولید ناخالص شهری (کد13017)
دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی کنترل راهبردي سازمانی ونگرشی بر کارکردگرایانه و نمونه اي آرمانی (کد13016)
دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی اصلی ترین مفاهیم مطرح در ژئوپلیتیک آلمان و بررسی فضای حیاتی (کد13014)
دانلود پاورپوینت آشنایی با اهداف يك نظام مراقبت و بررسی شاخص هاي ارزيابي توانايي نظام مراقبت (کد13013)
دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی پیشنهادها ارتقاء کمی و کیفی خدمات در وزارت جهاد کشاورزی و ارتقاء بهره وری دراین بخش (کد13001)
قسمت ها و تکه های اتفاقی از فایل امتیازات نظام ولایت فقیه الف ـ انسجام درونی ب ـ ضمانت اجرایی درونی و روانی ج ـ برخورداری رهبری از عالی ترین مراتب تقوا و شایستگی د ـ رعایت مصالح معنوی و واقعی انسانها الف ـ انسجام درونی اولین امتیازی که نظام ما بر سایر نظامها دارد، انسجام درونی آن است. در همه نظامهای دموکراتیک، شاخص اصلیِ پیشرفته و دموکراتیک بودن را تفکیک قوا از یکدیگر و عدم دخالت قوا در یکدیگر معرفی می کنند. گوشه ای از تعارضهای درونی آن نظامها این است که باآن که بنا است هیچ یک از قوا در دیگری دخالت نکند، اما عملاً نظامی را سراغ نداریم که در آن، قوا کاملاً از همدیگر مستقل باشند و در یکدیگر دخالت نکنند و قانون تا حدی به قوا اجازه دخالت در یکدیگر را نداده باشد. پس یک نوع ناهماهنگی درونی در نظامهای دموکراتیک دنیا مشاهده می شود، اما در نظام ما، درعین این که قوای سه گانه از یکدیگر تفکیک شده اند و اختیارات مستقلّی دارند، آن ناهماهنگی وجود ندارد؛ چون در نظام ما یک عامل وحدت بخش و هماهنگ کننده ای وجود دارد به نام ولایت فقیه که با اشرافی که بر قوای حکومتی دارد، بین آنها هماهنگی و انسجام ایجاد می کند . ب ـ ضمانت اجرایی درونی و روانی امتیاز دوم نظام ما بر سایر نظامها وجود ضمانت اجرایی درونی و روانی است که در آحاد مردم وجود دارد، و این ضمانت اجرایی درونی در پرتو احساس وظیفه شرعی در اطاعت از مقررات و قوانین این نظام و دولت اسلامی به وجود می آید. چنین ضمانت و کنترل درونی در سایر نظامها وجود ندارد و در اکثر قریب به اتفاق نظامها قوانین با قدرت و زور بر مردم تحمیل می شود و هر کجا که مردم احساس آزادی بیشتر و کنترل کمتری کنند، شانه از زیر بار قوانین خارج می کنند. این نظام و انضباط ظاهری در سایه حاکمیت سیستم پیشرفته کنترلی حاصل آمده که مردم را ملزم به رعایت قوانین می کند و مالیات ها را وصول می کند وکمتر کسی می تواند تخلف کند. عامل عمده ای که در غرب، افراد را قانون مدار و مطیع می سازد، عامل بیرونی و ترس از جریمه، زندان و مجازات است و اگر ترس نداشته باشند و به شکلی بتوانند کنترل ضابطین قانون را بی اثر سازند، در تخلف از مقررات، غالباً شکی به خود راه نمی دهند. اما در نظام اسلامی، غیرازاین عامل کنترل بیرونی وترس از مجازات و جریمه که البته وجود دارد، عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که اگر در مردم تقویت شود، توانایی بالایی در رفع بسیاری از مشکلات اجتماعی و حلّ آنها دارد. آن عامل عبارت است از کنترل درونی و نظارت درونی افراد در انجام مقررات و قوانین. این عامل ناشی از ایمان مردم به لزوم اطاعت از مقررات و قوانین دولت اسلامی است و به واقع مردم، انجام مقررات را وظیفه شرعی خود می دانند. ج ـ برخورداری رهبری از عالی ترین مراتب تقوا و شایستگی امتیاز سوم نظام ما بر سایر نظامها این است که مقام رهبری باید برخوردار از عالی ترین مراتب تقوا و شایستگیهای اخلاقی و عظمت شأن و قداست باشد؛ در نظام های دنیا، مسؤولان عالی رتبه از شایستگی های اخلاقی که رهبری در نظام ما از آنها برخوردار است، برخوردار نمی باشند؛ و حتّی رهبران بعضی از کشورها سرتا پا آلوده به فساد اخلاقی و گناه هستند د ـ رعایت مصالح معنوی و واقعی انسانها در نهایت، از جمله مهمترین امتیازات نظام ما بر سایر نظامها رعایت مصالح واقعی انسانهاست. ما به عنوان مسلمان معتقدیم که خداوند بهتر از دیگران مصالح انسانها را می شناسد و ما می خواهیم که همان مصالحی که خداوند در نظر گرفته در جامعه تحقق یابد، و این مهم جز در سایه عمل به احکام و قوانین دینی تأمین نمی شود. در روی زمین، تنها نظام جمهوری اسلامی ایران است که در اصل چهارم قانون اساسی آن آمده است که همه مقررات و قوانین جاری کشور باید بر اساس موازین اسلامی تصویب و اجرا گردد. حتّی اگر قانون و مصوبه ای بر خلاف اطلاق و عموم دلیل شرعی باشد، اعتبار ندارد.بنابراین، تنها کشوری که قوانین آن ضامن تأمین مصالح واقعی انسانهاست، کشور ماست. نقش ولایت فقیه ورهبری در درهدایت جامعه اسلامی وخنثی کردن توطئهها ولایت فقیه نقش موثری درهدایت مردم وجامعه اسلامی وهمچنین مهار وخنثی کردن توطئههای دشمن دارد که بسیارحائزاهمیت است نقش وتاثیر حضرت امام خمینی(ره)و نفس گرم ودل پرایمان وغیرت و شجاعت ایشان در شکوفا کردن استعدادهای عمومی کشور برای مواجهه فعال با شرایط تهدید و بحران مثل تحریم، جنگ تحمیلی، ترورها و توطئه کودتا، ستودنی و به یادماندنی است. آرامش واعتماد به نفس امام(ره) در هنگام مواجهه با بحران ها، مثال زدنی بود. آرامشی که به پیکر مریدانش روح می دمید و چون شمشیری، دل دشمن را می شکافت. این ایمان به غیب، اتکا واتکال به مبدأ لایزال واعتماد به نفس، میراث گرانقدری است که از ایشان به خلف شایسته اش، حضرت آیت ا...خامنه ای منتقل گردیده تا معظم له نیزبتواند راهنمای کشتی انقلاب برای عبور از بحران های مکرر گردد. عبور موفقیت آمیزاز بحران ها با درایت ولی فقیه الف) دوره رهبری امام خمینی(ره) ب) دوره رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای الف) دوره رهبری امام خمینی(ره) 1.حاکمیت و حضور لیبرالها در دولت 2.تصرف لانه جاسوسی آمریکا توسّط دانشجویان پیرو خطّ امام در 13 آبان 1358 3.تجاوز نظامی آمریکا به طبس در تاریخ 5 اردیبهشت 1359 4.کودتاى نوژه توسّط عدهاى از ارتشیان وابسته به رژیم سابق و به کمک لیبرال ها وسازمان سیا در سال 1359 5.تمرکز فعّالیّتهاى سیاسى ـ نظامى در دانشگاهها توسط نیروهاى چپگرا والحادی وتعطیلی دانشگاهها در سال 1359 6.آغازجنگ تحمیلى عراق باهمراهی همه جانبه استکبار جهانی علیه ایران در 31 شهریور 1359 7.عزل بنىصدر را از فرماندهى کلّ قوا به دنبال خیانت به نظام اسلامی و رأى مجلس به عدم کفایت سیاسى وی درسال1360 8.اعلان جنگ مسلّحانه ازسوی منافقین بامردم ونظام اسلامی درتیر سال1360 9.ماجراى هفتم تیر 1360وشهادت 72 تن ازیاران امام 10.شهادت رجایی وباهنر(رئیس جمهور ونخست وزیر)درهشتم شهریور سال1360 11.افشای همکارى حزب توده در طرح کودتا و بیگانگان درسال1364 12.برخوردبا جریان انحرافى مهدى هاشمى درسال1365 13.پذیرش قطعنامه 598 در27تیر1367 برای پایان جنگ تحمیلی 14.عزل منتظرى از قائم مقامی رهبرى درفروردین سال 1368 15.بازنگرى قانون اساسى بعد از گذشت یک دهه از اجراى آن، در اردیبهشت سال 1368 ب) دوره رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای 1.حمله عراق به کویت در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ م.) 2.ماجرای میکونوس وبازگشت سفراى اتّحادیه اروپا به ایران درسال 1375 و76 3.قتل های زنجیره ای درسال 1377 4.محاکمه شهردار تهران در سـال 1378 5.حادثه کوی دانشگاه تهران در 18تـیـرمـاه 1378 وبه دنبال آن فتنه اشـرار و اراذل و اوبـاش 6.انفجارهای 11 سپتامبر 2001 در آمریکا ( 20 شهریور 1380) 7.تلاش برای اصلاح مجددقانون مطبوعات درمجلس ششم جهت جلوگیری از برخورد قوه قضائیه با اهانت کنندگان به مقدسات مردم و نظام اسلامی درمرداد1379 8.ماجراجویی های طالبان در افغانستان 9.جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق واعلام جنگ آمریکا بویژه با مسلمانان وقراردادن ایران درمحورشرارت 10.تحصن و استعفای برخی از نمایندگان مجلس ششم در آستانه انتخابات مجلس هفتم دراواخر 1382 11.در دستور کار شورای حکام آژانس قرار گرفتن پرونده هسته ای ایران از ابتدای سال 2003 (دی 1382) و ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل در مارس ۲۰۰۶ 12.تهدیدات مکرر نظامی برضدایران ازسوی آمریکا ورژیم صهیونیستی 13. بحران ها وآشوب های داخلی باحمایت بیگانگان 14.توطئه تحریم انتخابات درمواقع مختلف 15.توطئه تفرقه واختلاف افکنی در جامعه 16.توطئه بیگانگان برای سوء استفاده ازاعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم(1388)درجهت براندازی وانقلاب رنگی درایران نقش ولایت فقیه ورهبری ازدیدگاه حضرت آیت ا...خامنه ای « دشمن براى مبارزه با انقلاب، انواع و اقسام روشها را تجربه کرده است. این دفعه به خیال خود خواستند روش مؤثّرترى را تجربه کنند و آن، هدف گرفتن رهبرى است! رهبرى، یعنى آن نقطهاى که هرجا دولت - هر دولتى در ایران - مشکلى داشته باشد، مشکلات لاعلاجش به دست رهبرى حل مىشود. توجّه کنید؛ هر جا که تبلیغات دشمن کارى کند تا مردم را به دولتها بدبین سازد، اینجا نقش رهبرى است که حقیقت را براى مردم، روشن، و توطئه دشمن را بر ملا مىکند. آنجایى که مىخواهند مردم را مأیوس کنند، رهبرى است که امید به مردم مىدهد. آنجایى که مىخواهند صندوقهاى انتخابات را خلوت کنند و مردم را از حضور در پاى صندوقها و رأى دادن مأیوس نمایند، رهبرى است که به مردم الگو مىدهد و مىگوید که انتخابات وظیفه است. آنگاه مردم اعتماد مىکنند، وارد مىشوند و حماسه عظیمى مىآفرینند. فصل هشتم پاسخ به شبهات وابهامات نقش بیعت در دوران عصمت وغیبت نقش بیعت در دوران عصمت صرفا فراهم کردن امکانات لازم براى ولى امر است، و یک وظیفه است که باید مردم با فراهم نمودن امکانات، در توان ادارى و سیاسى و نظامى دولت حاکم بکوشند. و از بذل مساعى، در بالابردن توان دولت عدل اسلامى، دریغ نورزند. ولى بیعت در دوران غیبت، نقش بیش ترى را ایفا مى کند یعنى علاوه بر فراهم نمودن امکانات و بالابردن توان دولت، نقش تعیین کننده و تشخیص ولى امر را نیز عهده دار است. بدین سبب که تعیین ولى امر در دوران عصمت، بالتنصیص بود، ولى تعیین ولى امر در دوران غیبت بالتوصیف است. شناسایى و تشخیص فرد واجد کامل شرایط بر عهده مردم واگذارشده تا به وسیله خبرگان خود، او را شناسایى و با وى بیعت کنند. ولى در دوران غیبت با عنوان کلى واجدین اوصاف خاص، شایستگان این مقام را با ارائه یک سرى اوصاف لازم، به مردم پیش نهاد مى کنند تا شایسته ترین و لایق ترین آنان را شناسایى کرده، او را براى ولایت امرى و رهبرى خود انتخاب کنند و زعامت او را بپذیرند. آیا بیعت با امامان(علیهم السلام) مخالف نظریه ى الهى بودن مشروعیت نیست؟ ابن خلدون، جامعه شناس اسلامى، آن را چنین تعریف مى کند: یک رابطه ى اخلاقى، حقوقى و سیاسى خاصى بین مردم و رهبر سیاسى آن ها]ست [و مفاد آن را تعهد بر اطاعت و پیروى مردم از رهبرشان تشکیل مى دهد. مرحوم علامه طباطبائى مى فرماید: بیعت یک نوع عهد و میثاق است که بیعت کننده در مقابل رهبر و ولىّ خود مى بندد، تا مطیع امر و فرمان او باشد. بنابراین بیعت، انتخاب نیست، قبول اطاعت و فرمان بردارى از رهبر است; پذیرفتن مسئولیت خود مردم است; پس هرگز از واژه ى بیعت، مفهوم عزل و نصب استفاده نمى شود; در خصوص منشأ مشروعیت حکومت امامان و تأثیر بیعت در آن، بخش هایى از سخنان آنان مى تواند مورد استناد قرار گیرد امام على(علیه السلام) از طرف خداوند متعال ولىّ امر می باشد، بلکه به موجب آیات متعدد قرآنى و روایات متواتره، هم آن بزرگوار و هم پیامبر(صلى الله علیه وآله)و دیگر ائمه ى معصومین(علیهم السلام) از جانب خداوند به عنوان «اولى بالمؤمنین من انفسهم» نصب شده اند و اطاعت از آنان بر مردم واجب است; لکن مجرد این جعل کارگشا نیست و وقتى مردم آماده شدند و بیعت کردند، دیگر آن وجوب فعلیت و تنجّز پیدا مى کند در چنین شرایطى، چون حجت بر امام تمام مى شود، بر او واجب است به تولى و تصدى اداره ى امور مردم اقدام کند; امّا اگر مردم با امامت ایشان مخالفت داشتند و زمینه هاى ولایت ایشان وجود نداشت، وظیفه ى ایشان ساقط است و در مقابل مردم وظیفه و تکلیف منجزى ندارد. در جایى دیگر امام(ع)پس از بیعت مردم با ایشان مى فرمایند: حق ولایت خاص ایشان (آل محمد) است و سفارش و میراث پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آن ایشان (اهل بیت) است. اینک حق به شایسته اش بازگشته و به جایگاه خود منتقل گردیده است. خداوند متعال فقط به بیانِ وظیفه ى مسلمانان در امر حکومت اکتفا کرده است و آن ها هستند که باید با اختیار کامل به اطاعت رهبرِ منصوب از طرف خدا گردن نهند; بنابراین، در صورت نپذیرفتن رهبرى او، حکومت شرعى تحقق نمى یابد. از این رو مهم ترین نقش بیعت در مورد امامان معصوم(علیهم السلام)کارآمدى و تحقق حکومت آن بزرگان است. نتیجه آن که، ثبوت مشروعیت ولایت امامان معصوم(علیهم السلام) مشروط به بیعت و آراى عمومى مردم نیست و اگر خداوند کسى را ولى امر قرار داد او ولایت دارد، هر چند مردم او را به رهبرى و زعامت نپذیرند; ولى تحقق خارجى ولایت در گرو آرا و پذیرش عمومى مردم است. پشتوانه مقام ولایت مقام ولایت امردر اسلام، در صورتى که طبق ضوابط انجام گرفته باشد و مسئولان امر خالصانه انجام وظیفه نمایند، علاوه بر عنایت الهى، که همواره پشتوانه مستحکمى در تثبیت و پیشبرد نظام عدل الهى است پشتوانه هاى دیگر مردمى نیز وجوددارد که مایه دل گرمى مردم و موجب سرسپردگى و اطاعت خالصانه توده ملت مى گردد و پیوسته حضور فعال مردم را در صحنه سیاست، تضمین مى کند. این حضور، سرمایه سرشارى است که دولت حق اسلامى را قدرت مند و نیرومند در صحنه هاى سیاست جهان نگه مى دارد. نقش شورا یکی ازپشتوانه های زعامت و رهبرى در اسلام، مشورت است، که در همه شئون کشوردارى، به ویژه مقام رهبرى، پشتوانه مستحکمى است که آن را از آسیب، مصون مى دارد. خداوند، جامعه اسلامى را بدان جهت مورد ستایش قرارداده که در تمامى امور به شور مى نشینند و کارها را با مشورت انجام مى دهند. تمامى زعماى مسلمین باید در شئون زعامت و رهبرى سیاسى مردم به مشورت بنشینند. ضمیر هم به امت بازمى گردد... البته مقصود کارشناسان مربوط در هر بعدى از ابعاد کشوردارى است و احیانا رأى عام را طرف مشورت قرار مى دهد. طریقه ی مشورت خداوند، امت اسلامى را مورد ستایش قرارداده که در انجام کارها به شور مى نشینند و نیز به پیغمبر اکرم(ص) دستورداده که در خصوص شئون زعامت، راه مشورت را پیش گیرد. ولى هیچ گونه بیانى از جانب شارع، به چگونگى انجام مشورت ارائه نشده لذا طبق قاعده، تبیین و تعیین موضوع، به عرف عقلا واگذار شده است. در باب عبادات، تبیین موضوع مانند تبیین حکم، وظیفه شارع است. ولى در باب معاملات صرفا تبیین حکم وظیفه شارع است، ولى تبیین موضوع ـاگر قید و شرطى از جانب شارع نرسیده باشد ـ کاملا به عرف جارى واگذار شده است. در برخى امور صرفا با کارشناسان مشورت مى کنند، و در برخى دیگر با گروه هاى مختلف و صاحب نظران گوناگون، و احیانا در امورى که مرتبط به شئون عامه است، از آراى عمومى بهره بگیرند نظارت همگانى یکى دیگر از امور بازدارنده که مسئولان فوق را از پیمودن راه خطا و لغزش نگاه مى دارد، وظیفه نظارت همگانى است که آحاد ملت و مخصوصا صاحب نظران مخلص، مکلفند، همواره ناظر جریانات باشند، آگاهى سیاسى لازم را به دست آورند و در آن بیندیشند پیغمبر اکرم(ص) مى فرماید: ((من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم))( کافى، ج2، ص163) مفاد این حدیث مبارک آن است که روزانه به طور مداوم، هر فرد مسلمان، در اندیشه کار مسلمانان و ناظر جریانات باشد. پیغمبر اکرم(ص) مى فرماید سه چیز است که وجدان پاک یک مسلمان از آن فروگذار نمى کند: 1ـ اعمال خویش را خالصانه و براى خشنودى خدا انجام مى دهد 2ـ از هرگونه اندرز و نصیحتى که ضرورت دید، نسبت به مسئولان امر دریغ نمى دارد 3ـ همواره پیوستگى خود را با انبوه مسلمانان نگاه مى دارد. امکان انتقاد واعتراض نسبت به رهبری رهبر معظم انقلاب اسلامى،حضرت آیت ا...خامنه ای در دیدار دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها درتاریخ 17/7/1386 درپاسخ به پرسشی فرمودند ...مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضهى با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید می کنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبرى هم همینجور است. این برادر عزیزمان می گوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیهى مُنزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى نباید کرد... ولایت فقیه یا وکالت فقیه برخى ادعا کردهاند: چونسیاستیا آیین کشوردارى امرى جزئى، متغیر وتجربى است، در رده احکام تغییرناپذیر الهى بهشمار نمىآید و به طور کلى از مدار تکالیف و احکام کلیه الهیه خارج است. با قطع نظر ازمساله جدا انگارى دین و سیاست و ادعاى انکارمقام زعامت جامعه در مورد امامان معصوم «علیهم السلام»که هر دو با روح دیندارى در تضاد و دومى با اصولمسلم شیعه منافى است، تنها به بررسى نظریهسیاسى ایشان مىپردازیم. ادعاهاى ایشان عبارتند از: 1. مالکیت انسان نسبتبه فضاى خصوصى کهبراى زندگى برمىگزیند، یک مالکیتخصوصىانحصارى طبیعى و بىنیاز از اعتبار و قرارداد است. 2. انسان نسبتبه فضاى بزرگتر، یعنى محیط زیست مشترک، مالکیتخصوصى مشاع طبیعى وبىنیاز از اعتبار و قرارداد دارد. 3. حاکمیت در یک سرزمین به معناى وکالتشخص یا گروهى از سوى مالکان مشاع براىبهزیستى آن مجموعه مىباشد. 4. اگر تمام مالکان مشاع در یک وکیل بایکدیگر اتفاق نظر نداشته باشند، نوبتبه انتخاباکثریت مىرسد. ادعاى نخست - که از یک بحثحقوقى در حوزهحقوق خصوصى، اتخاذ شده، و پس از لعاب فلسفىبه شکل نظریهاى جدید در آمده - تنها در باب زمینى که مالک دیگرى ندارد و شخص پس از اشغال آن، درآن کارى انجام مىدهد و آن را به صورت زمینى قابلاستفاده در مىآورد، صادق است. ادعاى دوم، نه دلیلى براى اثبات دارد ونه درمجموع، معناى محصلى از آن مىتوان استفادهکرد اگر ادعاى سوم را بپذیریم و حاکم را وکیلمالکان مشاع یک سرزمین بدانیم، از آنجا که وکالت،عقدى جایز و قابل ابطال از سوى موکل در هرزمانى است، این مالکان در هر زمان مىتوانند حاکم را عزل کنند و صاحب این نظریه به ایننتیجه ملتزم و معترف است. در حالى کهچنین حکومتى، از نگاه فلسفه سیاسى، هیچمبناى قدرتى ندارد. زیرا در اینجا حاکم وکیلمردم است و هر گاه وکیل از موکل چیزى بخواهد واو را ملزم به کارى کند، موکل مسئول نیستاطاعت نماید، حتى اگر این امر در حوزه خاصوکالت وکیل باشد. ادعاى چهارم با اصل نظریه مالکیتخصوصىمشاع در تنافى است; زیرا هنگامى که افراد، مالک مشاع یک چیز هستند، تصرف در آن چیز منوط بهرضایت همه آنهاست و هیچ دلیلى بر نفوذ تصرفات کسى که اکثریت آنها تصرف او را اجازه داده و اقلیتى آن را نپذیرفتهاند، وجود ندارد عمده اشکالات وارد بر وکالت فقیه 1- ملاک مشروعیت در حقوق و قوانین حکومت اسلامی، رضایت خدا و انتساب به حق است لذا حکومت نمی تواند از باب وکالت باشد بلکه حق اعمال حاکمیت ولی فقیه از سوی خدا و از مجرای اختیاروپذیرش مردم به او داده شده است . البته پذیرش ولایت فقیه، تفاوتهایى با پذیرش ولایت پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم و امام معصوم(علیهالسلام) دارد که یکى از آن تفاوتها این است که بیعت با پیامبر و امام معصوم، هیچگاه قابل زوال نیست; زیرا آنان از مقام عصمت در علم و عمل برخوردارند، ولى بیعتبا فقیه حاکم، اولا تا وقتى است که امام معصوم(علیهالسلام) ظهور نکرده باشد و ثانیا در عصر غیبت نیز تا زمانى است که در شرایط رهبرى آن فقیه، خللى پدید نیامده باشد. 2- وکیل نمی تواند به موکل خود دستور دهد بلکه موکل برای او تعیین تکلیف می کند در حالی که در حاکمیت بر عکس است . 3- وکیل تنها در اموری که موکل اجازه تصرف در آنها را دارد می تواند دخالت کند در حالی که مردم اختیار تصرف در جان و مال و آبروی یکدیگر را ندارند حتی نسبت به خودشان چنین حقی ندارند پس چگونه می توانند چنین حقی را به وکیل خود دهند . در اسلام هیچکس حق ندارد برای خود هرتصمیمی بگیرد حتی از اعضای بدن خودش هرگونه که خواست استفاده کند چه رسد به دیگران،مردم حق خودکشی وقطع دست و... ندارند. علاوه برآن وکیل فقط درخصوص کارهای دیگران که به وی وکالت داده اند. 4- وکیل تنها می تواند در امور موکلان خود تصرف کند حال آنکه در جامعه ای که اکثریت، حاکمی را قبول کرده اند ، تصرف او در امور اقلیت بر اساس وکالت توجیه نمی شود لذا حکومت نمی تواند از باب وکالت باشد . 5- درمسائل اجتماعی به ویژه درحکومت مسائلی وجود دارد که وکالت بردارنیست وتصمیم گیری درباره آنها مختص به مقام ولایت وخارج از محدوده اختیارموکلان است. اجرای حدود وتعزیرات، گرفتن خمس،زکات،تصرف در بیت المال،انفال وجنگ با دشمنان درحوزه اختیارات مردم نیست تا بتوانند حاکم را ازطرف خود دراین امور وکیل کنند. شبهه ولایت محجوران و فاسدبودن قراردادها برخی مىگویند ولایت فقیه با حاکمیت، دموکراسى، آزادى مردم، انتخابات و با تشکیل مجلس خبرگان و مانند آن متناقض و ناهماهنگ است. از این رو رژیمى که بر پایه ولایت فقیه استوار است، باطل است، در این صورت، هرگونه قراردادى (چه داخلى و چه خارجى) هم که با او بسته شود شرعا باطل است . دلیل آنها دو چیز است: یکى این که: چون ولایت به معناى قیمومیت بر محجورین است، با آراى مردم، انتخاب مجلس خبرگان و مانند آن تناقض دارد؛ یعنى مردم چه خودشان فقیه را انتخاب بکنند یا افرادى راانتخاب کنند که برایشان ولى انتخاب بکنند، معنایش آن است که عاقل و خردمندند، و حق رأى دارند، در این صورت، ولى نمىخواهند، از آن طرف، اگر فقیه، ولى مردم است، پس مردم حق رأى ندارند این تناقض صدر و ذیل، نشان مىدهد رژیمى که بر اساس ولایت فقیه استوار است رژیم متناقضى است. دلیل دیگر این است که مىگویند: در معاملات به معناى اعم هرگونه شرطى که با متن قرارداد، مباین و مخالف باشد، فاسد و مفسد آن عقد است محتواى قرارداد چهار نوع است: 1 - ملکیت عین، 2 - ملکیت منفعت، 3 - ملکیت انتفاع 4 - حق استمتاع و بهره بردارى. قسم اول نظیر خرید و فروش و مصالحه اى که حکم خرید و فروش را دارد. محتواى این قرارداد آن است که بایع، ثمن را مالک مىشود و مشترى مثمن را. محتواى قرار داد بیع، ملکیت عین است. قسم دوم در اجاره، محتواى قرارداد، ملکیت منفعت است نه عین .کسى که واحد تجارى یا مسکونى را اجاره مىکند، معنایش آن است که اصل ملک، براى موجر است، ولى مستأجر در مقابل مال الاجاره منفعت آن را مالک مىشود. قسم سوم که مالکیت انتفاع است، این است که اگر عقد، عاریه بسته شد، مستعیر ازمعیر ظرفى را عاریه کرده، آن معیر این ظرف را به مستعیر عاریه داده است. در نکاح زن و شوهر، شوهر حق تمتع و استمتاع را با عقد نکاح مالک مىشود؛ یعنى با بستن عقد نکاح، زوج، ما لک حق تمتع و استمتاع است وحق محرمیت دارد پاسخ: درست است که شرط مخالف مقتضاى عقد، فاسد و مفسد است ولى دو نکته را باید در نظر داشت: یکى این که ولایت به معناى سرپرستى و والى بودن از ولایت کتاب حجر جداست، اگر کسى درباره مسائل حکومت اسلامى، سیاست اسلامى و ولایت فقیه سخن مىگوید باید کلا از ولایت بر صبیان و اموات و امثال آن، صرف نظر کند و به «انما ولیکم الله» فکر بکند و بس. نکته دوم آنکه: مخالفان و موافقان ولایت فقیه، دو نمونه از ولایت فقیه جامع الشرایط را پذیرفتهاند: نمونه اول این است که مردم وقتى مرجعیت یک مرجع تقلید رامىپذیرند، آیا او را به عنوان وکیل انتخاب مىکنند یا به عنوان ولى در فتوا؟ واقعیت این است که دین، فقیه جامعالشرایط را به این سمت نصب کرده است، چه مردم به او رجوع بکنند چه نکنند، ولى عملى شدن این سمت، وابسته به پذیرش مردم است. گاهى فقیهى جامعالشرایط و جایز التقلید است اما خود را مطرح نکرده یا مردم به هر دلیل او را نشناخته اند، در این صورت مرجعیت او به فعلیت نمىرسد، اما فقیه دیگرى با همان شرایط علمى، مورد اقبال و پذیرش مردم قرار مىگیرد. ثبوت وکالت مشروط به انشاى توکیل است ازطرف موکلان. ولى ثبوت مرجعیت این چنین نیست که مردم و مقلدان، سِمت مرجعیت را به او بدهند. خلاصه آنکه ولایت در قرآن و روایات گاهى به معناى تصدى امور مرده یا کسى که به منزله مرده است مىباشد و گاهى به معناى تصدى امور جامعه اسلامى، نقل مىشود: اعلمیت رهبر سیره بزرگان و از جمله امیرالمؤمنین(ع) نشان می دهد که گزینش کارگزاران براساس توانایی و اطمینان به درستی کار افراد بوده و اعلمیت به تنهایی ملاک درگزینش نبوده است. امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر بسیاری از شرایط و ویژگیهای کارگزار را بر می شمارد امّا به هیچ روی، سخنی از اعلم بودن به میان نمی آورد. (نهج البلاغه, نامه 53) تعبیر خیانت نیز که در روایت آمده, به خاطر ناتوانی در عمل است, نه به جهت برنگزیدن اعلم. روایت بعدی نیز این نکته را تأیید می کند. تواناترین مردم در حکومت، کسی است که بر سیاست توانایی کامل تر داشته باشد و بر دقایق و زوایا و زیر و بم جایگاه و چگونگی آن، از کامل ترین و رساترین آگاهیها برخوردار باشد، مانند اداره شهرها وجنگلها و انجام این امور مهم, بستگی به این دارد که شجاع ترین مردم بر سر کار باشد. تواناترین مردم در حکومت, یعنی نیکوترین آنان دراجرا و فهم و درک مسائل سیاسی و آگاه ترین آنان به دستورها و فرمانهای خداوندی و داناترین و کارآمدترین مردمان در تدبیر اندیشی و آینده نگری و عاقبت اندیشی، فراخور دانشی که دارد. فرق بین این دو: [اقوا واعلم] روشن است. چه بسا شخصی سیاستمدار چیره دست و خبره ای باشد; امّا از دانش فقه بی بهره و چه بسا فقیه توانایی باشد; امّا نتواند به فراخور دانش خود، به امور جامعه سامان دهد و تدبیر بیندیشد. بنابراین کسی شایستگی رهبری دارد که درتدبیر امور و توانایی در مدیریت سرآمد باشد و شناخت ژرفی از احکام و دستورهای خداوند داشته باشد. از سخن مولا(ع) استفاده می شود که اعلم بودن در فقه، به تنهایی کاربرد ندارد و برای شخص، شایستگی حکومت بر مردم نمی آورد، بلکه باید هر دو ویژگی در شخص باشد تا بتواند عهده دار کار مملکتی شود. دیدگاه امام خمینی درباره ولایت و اعلمیت امام خمینی(ره) اعلمیت را از شرایط ولی فقیه نمی داند و تنها اجتهاد را در ولی امر لازم می شمارد. (رهبر باید آگاه از مسائل اجتماعی و س
تو پروژه یکی از بزرگ ترین مراجع دانلود فایل های نقشه کشی در کشو در سال 1394 تاسیس گردیده در سال 1396 کافه پاورپوینت زیر مجموعه تو پروژه فعالیت خود را در زمینه پاورپوینت شروع کرده و تا به امروز به کمک کاربران و همکاران هزاران پاورپوینت برای دانلود قرار داده شده
با افتخار کافه پاورپوینت ساخته شده با وب اسمبلی