فایل های مشابه شاید از این ها هم خوشتان بیاید !!!!
توضیحات محصول دانلود پاورپوینت مروری بر سخنان امام علی (ع)در نهج البلاغه (کد12975)
دانلود پاورپوینت مروری بر سخنان امام علی (ع)در نهج البلاغه
\nگزیده ای از« سیری درنهج البلاغه » استاد شهید آیت الله مطهری «ره»
\n\n عنوان های پاورپوینت :
\n\nمروری بر سخنان امام علی (ع)در نهج البلاغه
\nدو کار لازم در باره نهج البلاغه
\n" نهج البلاغه ”
\nسید رضی و نهج البلاغه
\nدو امتیاز کلمات امام
\nزیبایی (فصاحت و بلاغت)
\nتاثیر و نفوذ
\nاعترافات
\nدر آئینه این عصر
\nنهج البلاغه یک شاهکار
\nسخن نماینده روح
\nنگاهی کلی به مباحث نهج البلاغه
\nاعجاب انگیز ترین مباحث نهج البلاغه
\nتنوع مباحث توحیدی
\nمباحث تعقلی و فلسفی
\nاحاطه ذاتی و قیومی حق
\nبساطت مطلقه
\nاعتراف تلخ !
\nتفاوت احادیث شیعه با غیر شیعه
\nعقل شیعی ، عقلی فلسفی
\nاختلاف دیدگاه اشعری و غیر اشعری
\nارزش مطالعه در آثار و آیات
\nمسائل تعقلی محض
\nوحدت خداوند
\nقرآن و مباحث مهم توحیدی
\nانگیزه امام از طرح مباحث عقلی
\nذات حق
\nوحدت حق ، وحدت عددی نیست
\nوحدت حقه حقیقیه
\nاولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت حق
\nمعنای ازلیت حق تعالی
\nدو وجود و دو ظهور
\nعبادت در اسلام
\nدرجات عبادت ها
\nتلقی نهج البلاغه از عبادت
\nعبادت آزادگان
\nعبادت و یاد حق
\nحالات و مقامات
\nشب مردان خدا
\nترسیم چهره عبادت و عباد در نهج البلاغه
\nشب زنده داری ها
\nواردات قلبی :
\nگناه زدائی
\nدرمان اخلاقی
\nانس و لذت
\nاشارهای به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه
\nنهج البلاغه و مساله حکومت
\nبرقراری عدالت هدف بعثت
\nارزش و اعتبار حکومت و عدالت
\nارزش و لزوم حکومت
\nشعار انحرافی خوارج
\nپاسخ امام
\nنگاه امام به حکومت
\nسخن امام به ابن عباس
\nدو سویه بودن حقوق
\nبزرگ ترین حقوق متقابل
\nرمز حاکمت حق در جامعه
\nارزش عدالت
\nسبب تفاوت منطق ها و طرز تفکرها
\nاسلام و بالا بردن طرز تفکر
\nعدل بهترست یا جود؟
\nپاسخ سطحی
\nپاسخ زیبای امام
\nعدالت ضامن تعادل اجتماعی
\nقیام به عدالت در حمایت از مظلومان
\nعدالت نباید فدای مصلحت بشود
\nنوع نگاه حاکمان به مردم
\nبا من همانند جباران سخن نگوئید
\nحاکم امانتدار است نه مالک
\nواژه " رعیت "
\nحکومت طعمه نیست
\nرحمت نسبت به رعیت
\nزور گویی ممنوع
\n\n \n\n \n\n
\n\nقسمت ها و تکه های اتفاقی از فایل\n\n \n\nشعار انحرافی خوارج\n\nخوارج ، شعارشان «لاحکم الا لله » بود .\n\nاین شعاراز قرآن مجید اقتباس شده است و مفادش این است که فرمان ( قانون ) تنها از ناحیه خداوند و یا از ناحیه کسانی که خداوند به آنان اجازه قانونگذاری داده است باید وضع شود ، \n\nولی خوارج این جمله را در ابتدا طور دیگر تعبیر می کردند وبه تعبیر امیرالمؤمنین ، از این کلمه حق معنی باطلی را در نظر میگرفتند ، حاصل تعبیر آن این بود که بشر حق حکومت ندارد ، حکومت منحصرا از آن خداست . \n\nپاسخ امام\n\nعلی علیه السلام میفرماید ، بلی من هم میگویم : لا حکم الا لله اما به این معنی که اختیار وضع قانون با خدا است ، لکن این ها می گویند حکومت و زعامت هم با خدا است ، و این معقول نیست ، قانون خدا بایست بوسیله افراد بشر اجرا شود ، مردم را از فرمانروائی " نیک " یا " بد " چاره ای نیست.\n\n / نهج البلاغه ، خطبه ، 40 / \n\nنگاه امام به حکومت\n\nعلی علیه السلام مانند هر مرد الهی دیگر، حکومت و زعامت را \n\nبه عنوان یک پست و مقام دنیوی که اشباع کننده حس جاه طلبی بشر است و به عنوان هدف و ایده آل زندگی ، سخت تحقیر میکند و آنرا پشیزی نمیشمارد .\n\nآن را مانند سایر مظاهر مادی دنیا از استخوان خوکی که در دست انسان خوره داری باشد بی مقدارتر می شمارد .\n\nاما همین حکومت و زعامت را در مسیر اصلی و واقعیتش یعنی به عنوان وسیلهای برای اجراء عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع فوق العاده مقدس می شمارد .\n\nسخن امام به ابن عباس\n\nابن عباس در دوران خلافت علی ( علیه السلام ) بر آن حضرت وارد شد ، در حالی که با دست خودش کفش کهنه خویش را پینه میزد ، از ابن عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است ؟ ابن عباس گفت هیچ .\n\nامام علیه السلام فرمود: ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است ، مگر آنکه بوسیله آن عدالتی را اجرا کنم ، حقی را به ذی حقی برسانم ، یا باطلی را از میان بردارم (نهج البلاغه ، خطبه ) . \n\nدو سویه بودن حقوق\n\nدر خطبه 214 بحثی کلی در مورد حقوق میکند و میفرماید : حقوق همواره طرفینی است .\n\nمی فرماید : از جمله حقوق الهی حقوقی است که برای مردم بر مردم قرار داده است ، آنها را چنان وضع کرده که هر حقی در برابر حقی دیگر قرار میگیرد ، هر حقی به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقی دیگر است که آنها را متعهد میکند ، هر حقی آنگاه الزام آور میگردد که دیگری هم وظیفه خود را در مورد حقوقی که بر عهده دارد انجام دهد . \n\nبزرگ ترین حقوق متقابل\n\nسپس امام می فرماید :\n\nبزرگترین این حقوق متقابل ، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است ، فریضه الهی است ، که برای همه بر همه حقوقی مقرر فرموده ، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرار داده است ، \n\nمردم هرگز روی صلاح و شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومت ها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و با استقامت شوند .\n\nرمز حاکمت حق در جامعه\n\nهرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق مردم را ادا کند ، آنوقت است که " حق " در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد ، آنوقت است که ارکان دین به پا خواهد خاست آن وقت است که نشانهها و علائم عدل بدون هیچگونه انحرافی ظاهر خواهد شد و آن وقت است که سنت ها در مجرای خود قرار خواهد گرفت و محیط و زمانه محبوب و دوست داشتنی میشود و دشمن از طمع بستن به چنین اجتماع محکم و استواری مایوس خواهد شد . \n\nارزش عدالت\n\nتعلیمات مقدس اسلام اولین تاثیری که گذاشت روی اندیشهها و تفکرات گروندگان بود . \n\nنه تنها تعلیمات جدیدی در زمینه جهان و انسان و اجتماع آورد بلکه طرز تفکر و نحوه اندیشیدن ها را عوض کرد. \n\nهر معلمی معلومات تازهای به شاگردان خود میدهد و هر مکتبی اطلاعات جدیدی در اختیار پیروان خود میگذارد ، اما تنها برخی از معلمان و برخی از مکتبها است که منطق جدیدی به شاگردان و پیروان خود میدهند و طرز تفکر آنان را تغییر داده نحوه اندیشید نشان را دگرگون میسازند . \n\nسبب تفاوت منطق ها و طرز تفکرها\n\nانسان چه در مسائل علمی و چه در مسائل اجتماعی از آن جهت که یک موجود متفکر است استدلال میکند و در استدلالهای خود ، خواه ناخواه بر برخی اصول و مبادی تکیه مینماید و با تکیه به همان اصول و مبادی است که استنتاج مینماید و قضاوت میکند . \n\nتفاوت منطق ها و طرز تفکرها در همان اصول و مبادی اولی است که در استدلالها و استنتاجها به کار میرود ، \n\nدر اینکه چه نوع اصول و مبادئی نقطه اتکاء و پایه استدلال و استنتاج قرار گرفته باشد ، اینجا است که تفکرات و استنتاجات متفاوت میگردد . \n\nمثلا عفاف ، خصوصا برای زن ، یک مساله اجتماعی است ، آیا همه مردم در ارزیابی خود درباره این موضوع یک نوع فکر میکنند ؟ \n\nالبته نه ، بینهایت اختلاف است ، برخی از مردم ارزش این موضوع را به حد صفر رسانده اند . \n\nپس این موضوع در اندیشه و تفکرات آنان هیچ نقش مؤثری ندارد و بعضی بینهایت ارزش قائلند و با نفی این ارزش برای حیات و زندگی ارزش قائل نیستند . \n\nاسلام و بالا بردن طرز تفکر\n\nاسلام که طرز تفکرها را عوض کرد به این معنی است که ارزشها را بالا و پائین آورد ، ارزشهائی که در حد صفر بود ، مانند تقوا در درجه اعلی قرار داد و بهای فوقالعاده سنگین برای آنها تعیین کرد و ارزشهای خیلی بالا را از قبیل خون و نژاد و غیر آن را پائین آورده تا سر حد صفر رساند . \n\nعدالت یکی از مسائلی است که به وسیله اسلام حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوقالعاده یافت . \n\nعدل بهترست یا جود؟\n\nفرد باهوش و نکته سنجی از امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) سوال میکند : \n\n« العدل افضل ام الجود ؟ » (حکمت . 437 ) \n\nمورد سوال دو خصیصه انسانی است ، بشر همواره از ستم ، گریزان بوده است و همواره احسان و نیکی دیگری را که بدون چشمداشت پاداش انجام میداده مورد تحسین و ستایش قرار داده است . \n\nپاسخ سطحی\n\nپاسخ پرسش بالا خیلی آسان به نظر میرسد : جود و بخشندگی از عدالت بالاتر است زیرا عدالت رعایت حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنهاست ، اما جود اینست که آدمی با دست خود حقوق مسلم خود را نثار غیر میکند ، آن که عدالت میکند به حقوق دیگران تجاوز نمیکند و یا حافظ حقوق دیگران است از تجاوز و متجاوزان ، و اما آنکه جود میکند فداکاری مینماید ، و حق مسلم خود را به دیگری تفویض میکند پس جود بالاتر است . \n\nواقعا هم اگر تنها با معیارهای اخلاقی و فردی بسنجیم مطلب از این قرار است ، یعنی جود بیش از عدالت معرف و نشانه کمال نفس و رقاء روح انسان است ، اما . . . \n\nپاسخ زیبای امام\n\nولی علی ( علیه السلام ) برعکس نظر بالا جواب میدهد .\n\nعلی ( علیه السلام ) به دو دلیل میفرماید: عدل از جود بالاتر است ، \n\nدلیل اول :\n\n« العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها » . یعنی " عدل جریان ها را در مجرای طبیعی خود قرار میدهد اما جود جریان ها را از مجرای طبیعی خود خارج میسازد " . \n\nزیرا مفهوم عدالت این است که استحقاق های طبیعی و واقعی در نظر گرفته شود و به هر کس مطابق آنچه به حسب کار و استعداد ، لیاقت دارد داده شود. \n\nو اما جود درست است که از نظر شخص جود کننده که مایملک مشروع خویش را به دیگری میبخشد فوقالعاده با ارزش است ، اما باید توجه داشت که یک جریان غیر طبیعی است ، مانند بدنی است که عضوی از آن بدن بیمار است و سایر اعضاء موقتا برای اینکه آن عضو را نجات دهند فعالیت خویش را متوجه اصلاح وضع او میکنند . \n\nاز نظر اجتماعی چه بهتر که اجتماع چنین اعضاء بیماری را نداشته باشد تا توجه اعضاء اجتماع به جای اینکه به طرف اصلاح و کمک به یک عضو خاص معطوف شود ، به سوی تکامل عمومی اجتماع معطوف گردد . \n\nدلیل دوم : \n\n« العدل سائس عام و الجود عارض خاص » . عدالت قانونی است عام و مدیر و مدبری است کلی و شامل ، که همه اجتماع را در بر میگیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند ، اما جود و بخشش یک حالت استثنائی و غیر کلی است که نمیشود رویش حساب کرد ، اساسا جود اگر جنبه قانونی و عمومی پیدا کند و کلیت یابد دیگر جود نیست .\n\nامام علی ( علیه السلام ) آنگاه نتیجه گرفتند : \n\n« فالعدل اشرفهما و افضلهما » .\n\nعدالت ضامن تعادل اجتماعی\n\nاز نظر علی ( علیه السلام ) آن اصلی که میتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد ، به پیکر اجتماع ، سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. \n\nقیام به عدالت در حمایت از مظلومان\n\nامام در خطبه شقشقیه می فرماید :\n\n« لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکاس اولها » .\n\nعدالت نباید فدای مصلحت بشود \n\nتبعیض ، رفیق بازی ، باند سازی و دهانها را با لقمههای بزرگ \n\nبستن ، همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است \n\nاکنون مردی زمامدار شده است که دشمن این ابزار است ، هدف و ایدهاش مبارزه با این نوع سیاست بازی است . \n\nطبعا از همان روز اول ارباب توقع ، یعنی همان رجال سیاست ، رنجش پیدا میکنند ، رنجش منجر به خرابکاری میشود و دردسرهائی فراهم میآورد\n\nدوستان خیراندیش به حضور امام علی ( علیه السلام ) آمدند و با نهایت خلوص تقاضا کردند که به خاطر مصلحت مهم تر ، انعطافی در سیاست خود پدید آورد ، پیشنهاد کردند که خودت را از دردسر این هوچیها راحت کن\n\nنوع نگاه حاکمان به مردم\n\nیکی از چیزهائی که رضایت عموم بدان بستگی دارد اینست که حکومت با چه دیدهای به توده مردم و به خودش نگاه میکند ؟ \n\nبا این چشم که آنها برده و مملوک و خود ، مالک و صاحب اختیار \n\nاست ؟ \n\nو یا با این چشم که آنها صاحب حقند و او خود تنها وکیل و امین و نماینده است ؟\n\nدر صورت اول هر خدمتی انجام دهد از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش ، انجام میدهد ،\n\nو در صورت دوم از نوع خدمتی است که یک امین صالح انجام میدهد .\n\nاعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حق حاکمیت آنها باشد ، از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است . \n\nبا من همانند جباران سخن نگوئید\n\nامام علیه السلام می فرماید:\n\n" با من آن گونه که با جباران سخن میگویند سخن نگوئید ، القاب پر طنطنه برایم به کار نبرید ،\n\nآن ملاحظه کاریها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار میدارند ، در برابر من اظهار مدارید ، با من به سبک سازشکاری معاشرت نکنید ، \n\nگمان مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید و یا از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند که هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید عمل به حق و عدالت بر او سنگینتر است پس از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید " .\n\nحاکم امانتدار است نه مالک \n\nدر منطق این کتاب شریف ، امام و حاکم ، امین و پاسبان حقوق (مردم و مسؤول در برابر آنها است ، از این دو (حاکم و مردم اگر بنا است یکی برای دیگری باشد ، این حاکم است که برای توده محکوم است ، نه توده محکوم برای حاکم ، سعدی همین معنی را بیان کرده آنجا که گفته است : \n\nگوسفند از برای چوپان نیست \n\nبلکه چوپان برای خدمت او است \n\nواژه " رعیت "\n\nواژه " رعیت " علی رغم مفهوم منفوری که تدریجا در زبان فارسی به خود گرفته است ، مفهومی زیبا و انسانی داشته است\n\nاستعمال کلمه " راعی " را در مورد " حکمران " و کلمه " رعیت " را در مورد " توده محکوم " اولین مرتبه در کلمات رسول اکرم صلی الله علیه واله مشاهده و سپس به وفور در کلمات علی ( علیه السلام ) میبینیم . \n\nاین لغت از ماده " رعی " است که به معنی نگهبانی است ، به مردم از آن جهت کلمه " رعیت " اطلاق شده است که حکمران عهده دار حفظ و نگهبانی جان و مال و حقوق و آزادیهای آنها است . \n\nحدیث جامعی از نظر مفهوم این کلمه وارد شده است ، رسول اکرم ( صلی الله علیه واله ) فرمود :\n\n« کلکم راع و کلکم مسئول ، فالامام راع و هو مسؤول ، و المراة راعیة علی بیت زوجها و هی مسئولة و العبد راع علی مال سیده و هو مسؤول ، الا فکلکم راع و کلکم مسئول » " \n\n(صحیح بخاری ، جلد 7 ، کتاب النکاح ) . \n\nهمانا هر کدام از شما نگهبان و مسئولید ، امام و پیشوا نگهبان و مسؤول مردم است ، زن نگهبان و مسؤول خانه شوهر خویش است ، غلام نگهبان و مسؤول مال آقای خویش است ، هان پس همه نگهبان و همه مسؤولید . \n\nحکومت طعمه نیست\n\nدر نامهای که به عامل آذربایجان مینویسد چنین میفرماید : \n\n" « و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه و انت مسترعی لمن فوقک لیس لک ان تفتات فی رعیته » ”\n\n / نهج البلاغه، نامه 5/\n\nمبادا بپنداری که حکومتی که به تو سپرده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است ، خیر ، امانتی برگردنت گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق مردم را میخواهد . \n\nتو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی . \n\nرحمت نسبت به رعیت\n\nدر فرمان معروف ، خطاب به مالک اشتر مینویسد : \n\n" « و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم ، فانهم صنفان ، اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق » "\n\nدر قلب خود استشعار مهربانی ، محبت و لطف به مردم را بیدار کن ، مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت میشمارد رفتار کنی که مردم تو یا مسلمانند و برادر دینی تو و یا غیر مسلمانند و انسانی مانند تو\n\nزور گویی ممنوع\n\n« و لا تقولن انی مؤمر آمر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب و منهکه للدین و تقرب من الغیر » ”\n\nمگو من اکنون بر آنان مسلطم ، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن ، که این عین راه یافتن فساد در دل و ضعف در دین . و نزدیک شدن به سلب نعمت است . \n\n \n\n \n\n30 تا 70 درصد پروژه | پاورپوینت | سمینار | طرح های کارآفرینی و توجیهی | پایان-نامه | پی دی اف مقاله ( کتاب ) | نقشه | پلان طراحی | های آماده به صورت رایگان میباشد ( word | pdf | docx | doc )