ساخت پاوپوینت با هوش مصنوعی
کم تر از 5 دقیقه با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت ، پاورپوینت بسازید
برای شروع ساخت پاورپوینت کلیک کنید
شما در این مسیر هستید :خانه / محصولات / Powerpoint / دانلود پاورپوینت آشنايي با ادبيات و تاريخ از زمان پيدايش آثار مربوط به آن تا قرن چهارم هجري (کد16329)
سفارش انجام پاورپوینت - بهترین کیفیت - کم ترین هزینه - تحویل در چند ساعت 09164470871 ای دی e2proir
شناسه محصول و کد فایل : 16329
نوع فایل : Powerpoint پاورپوینت
قابل ویرایش تمامی اسلاید ها دارای اسلاید مستر برای ویرایش سریع و راحت تر
امکان باز کردن فایل در موبایل - لپ تاپ - کامپیوتر و ...
با یک خرید میتوانید بین 342000 پاورپینت ، 25 پاورپوینت را به مدت 7 روز دانلود کنید
هزینه فایل : 105000 : 54000 تومان
فایل های مشابه شاید از این ها هم خوشتان بیاید !!!!
معرفي و راهنمايي كلي طرح درس «تاريخ ادبيات (1) و جايگاه آن در ميان درسهاي ديگر:
نام درس: تاريخ ادبيات ايران (1)تعداد واحد درس: 2منبع درسي: تاريخ ادبيات ايران (1)نام تهيهكنندة اسلايد: دكتر احمدعلي جعفري(عضو هيأت علمي دانشگاه)
1
ادب به همة افعال پسنديدهاي گفته ميشود كه از نفس صادر ميگردد و فرق آن با اخلاق در اين است كه اخلاق، هم به افعال پسنديده و هم به افعال ناپسند اطلاق ميگردد.
2
از ديرباز فنون مربوط به ادب را فنون ادبيه يا علوم ادبيه گفتهاند و مجموع فنون ادبيه را ادبيات نام دادهاند. قدما در تعداد فنون ادبي اختلاف دارند. بعضي آن را هشت فن و برخي بيشتر دانستهاند.
3
ادبيات در اصل جمع ادبيه است. با حذف موصوف آن (فنون يا علوم)، ولي عادةً در فارسي آن را جمع .ادب به كار بردهاند.
4
اديب در آن روزگار به كساني گفته ميشد كه از همة دانشهاي ادبي يا بيشتر آنها كمابيش آگاهي داشت.به تعبير عام ادبيات معناي وسيعي دارد و بسياري از آثار علمي و فكري را شامل ميشود. اما به تعبير خاص، ادبيات به معاني گوناگون به كار ميرود.
5
اثر ادبي سخني است كه انديشه و احساس و تجربة گوينده يا نويسنده را آميخته با تخيّل هنرمندانه بيان كند. وسيلة آفرينش اثر ادبي كلمهها و جملهها، يعني زبان است.
6
شاعر يا نويسنده هنگامي ميتواند اثري ادبي بيافريند كه خود شاديها، رنجها، آرزوها، ناكاميها و فراز و نشيبهاي زندگي را آزموده باشد. به همين سبب اثر ادبي در ظاهر بيانگر عاطفه، انديشه و تجربة يك نويسنده يا شاعر است.
7
تاريخ ادبيات، تنها تاريخ شاعران و نويسندگان نيست. با تحقيق در ادبيات ملتي، ميتوان پي برد كه آن ملت چگونه ميزيسته است، و به حيات چگونه نگريسته است، و احساس آن ملت چگونه بوده است.
8
تاريخ ادبيات آينة تمام نماي حيات ملي و معنوي ملتهاست.
9
محيط اجتماعي مؤثرترين عامل در پديد آمدن آثار ادبي است. در دورهاي كه مردم رفاهي نسبي داشتهاند و زمام امور مملكتي در دست فرمانروايان عادل و مقتدر بوده، گويندگان و نويسندگان آن دوره آثار برجستهاي عرضه كردهاند و برعكس روزگاري كه جامعه با انحطاط روبرو شده، تدريجاً آثار انحطاط به ادبيات نيز نفوذ كرده است.
10
همانطور كه كودك در خانوادة خود چيزهايي را از والدين و اطرافيان خود فراميگيرد، شاعر يا نويسنده هم براي آفرينش اثر خويش ناگزير به پيشينيان توجه ميكند و از آثار آنان بهره ميگيرد.
11
براي آنكه بتوان تاريخ ادبيات ايران را دقيقاً و باتوجّه به نقطههاي عطف تاريخي مورد بررسي قرار داد ناگزير بايد آن را به ادوار مختلف تاريخي تقسيم كرد.
12
در زمان سامانيان سلسلههاي كوچكتري نظير آلمأمون، آلمحتاج و آلعراق در بعضي از نواحي ايران حكومت ميكردهاند كه گروهي از شاعران و دانشمندان در دربار آنان ميزيستهاند و از نواخت آنان برخوردار بودند.
14
طي آخرين سالهاي 3000 ق.م در شوش تمدني پديد آمد كه هرچند تحتنفوذ قوي بينالنهرين قرار گرفت، خط مخصوصي به نام «عيلامي مقدم» ايجاد كرد.
15
سيلك(Sialk) نزديك كاشان تنها نقطهاي در نجد ايران است كه پيش از عهد هخامنشي مدارك كتبي در آن به دست آمده است.
16
در نجد ايران اقوام بومي غيرايراني ميزيستند. ايرانيان در اواسط و شايد هم در اواخر هزارة دوم قبل از ميلاد به اين سرزمين آمدهاند. 1. عيلاميها (جنوبغربي ايران) كاسيها (اطراف زاگرس و لرستان) كادوسيها (گيلان) تپوريها (مازندران) از جمله ساكنان ايران در عهد ماقبل آرياييها بودند.
17
قديميترين آثار نژاد هند و اروپايي را ـ از هزارة چهارم قبل از ميلاد ـ در سرزمين گستردهاي ميتوان ديد كه از شرق به سرچشمههاي ينيسئي و از غرب تا كرانههاي شمالغربي درياي سياه محدود ميشود.
18
در اساطير ايراني آمده است كه انسان از خورشيد به وجود آمده و نور خورشيد از نوري است كه در نطفة كيومرث بودهاست. در اساطير هندي يَمَ جم= (yama) خداي خورشيدي انسانها را آفريده است.
19
مسئلة جاودانگي زن و ميرنده بودن مرد را در اساطير ايراني ميتوان يافت. واژة «زن» با «زادن» مربوط است و نام كيومرث به معني زنده ميرا است (gayo mareta). اجساد مردگان را در حالتي كه پاها را جمع كردهاند و روي مردگان را با گل اخرا اندوده مييابيم.
20
گِلِ اُخرا نَمادِ خون است و حالت مرده در گور همانند حالت جنين در رحم است. مرگ تولدي ديگر و حياتي تازه است.
21
سوزاندن اجساد نيز در ارتباط با خورشيد توجيه ميشود، زيرا آتش بر روي زمين مظهر نور و گرماي خورشيد است.
22
در اساطير ايراني همه چيز به سمت زمين ميل دارد جز آتش كه به سمت خورشيد مايل است. پس اگر انسان از خورشيد است كه برزمين افتاده بايد او را سوزاند تا به سرمنزل نخست باز گردد.
23
مرگ پيوستن به نور مطلق است. همچنانكه در عرفان فنا شرط بقاست. بهشت بزرگ در خورشيد است (عيسي (ع) نيز در آسمان چهارم است كه برطبق هيئت قديم فلك خورشيد است.
24
ظاهراً در حدود 2000 ق.م نشانههاي مهاجرت نژاد هند و اروپايي به سرزمينهاي تازه مشاهده ميگردد. رام كردن اسب اين مهاجرتها را آسان ميساخت.
25
اسب جانور وحشي جلگههاي روسيه و سيبري غربي و جنوبغربي بود. هند و اروپاييان رام كردن اسب را ضمن تماسهايي كه از طريق قفقاز با بينالنهرين داشتند از اقوام بينالنهرين آموختند.
26
ظاهراً براثر استفاده از اسب و گردونه بوده است كه اقوام هند و اروپايي توانستند از جانب مغرب تا دل اروپاي امروزي و سواحل رود راين و دانمارك پيش روند.
27
سومريها (يا شومريها)ي نخستين كه ظاهراً ابتدا در كوهستانهاي ايران ميزيستند، قومي بودند كه در قسمت جنوبغربي بينالنهرين سكونت كردند. به زباني غير سامي سخن ميگفتند. تمدن سومري عمدتاً زراعي بود.
28
فتوحات سارگن اول فرمانرواي دولت اَكّد منجر به آميزش تمدنهاي سومري و سامي شد.
29
در سومر دو مجلس (پيرمردان يا شيوخ و جوانان) وجود داشت و همة مسائل شهري ميبايست به تصويب اين دو مجلس برسد. نظام حكومتي دموكراسي بود.
30
در جوامع قديم هرجا كه شاخة اصلي اقتصاد گلهداري است مردسالار و هر جامعهاي كه اين شاخة اصلي كشاورزي است زنسالار است.
31
در سراسر نجد ايران تا حدود سند و همچنين تا آسياي صغير و مصر مادرسالاري نظام مشترك است.
32
در جامعة مادرسالار، زن الزاماً خود حكومت نميكند بلكه شوهر يا برادرِزن از جانب او حكومت ميكند. گاهي نيز چون بلقيس خود حكومت ميكند.
33
آيينهاي مادرسالاري بينالنهرين و آيينهاي بعدي پدرسالاري اقوام بومي سرزمين بينالنهرين از نظر فرهنگي بر مهاجران ايراني اثر گذاشته است. در اين تأثير انتقال خون پادشاهي از طريق زن را آشكارا ميتوان ديد.
34
ازدواج با محارم در مصر و آسيايغربي و نيز در ايران به منظور حفظ خون در خانواده از اين سبب رايج بوده است.
35
در اساطير پهلواني ايران نشانههاي جامعة مادرسالاري فراوان ديده ميشود زال پس از ازدواج با رودابه در سيستان ميماند و رستم در سرزمين مادرش به دنيا ميآيد نه در گرگسار (حدود سمنان) كه محل زندگي سام پدر زال است.
36
اين نشانههاي مادرسالاري در تاريخ فرهنگ ما ريشة ايراني ندارد بلكه متأثر از فرهنگ گستردة مادرسالاري موجود در آسياي ميانه و ايران، به هنگام ورود فرهنگ هند و ايراني به اين سرزمينهاست (حدود 1200 ق.م).
37
بنابر شواهد موجود در هزارة دوم ق.م. در هند، ايران، بينالنهرين و يونان خداي مذكّر پيري وجود داشته است كه همان خداي زمان شمرده ميشود .
38
زُروان سالهاي دراز آرزوي فرزند داشت و چون آرزويش برآورده نشد، به فرزند داشتن خود شك برد.
39
از زُروان دو پسر بوجود ميآيد: تاريكي و روشني. ميان اين دو نبرد است. ميانجي نبرد آنها ايزدمهر است كه داور انسان نيز هست. اين ايزدمهر در آيين زرواني پديدهاي است ايراني كه به تأثير تمدن آسياي غربي صورت زرواني يافته است.
40
آنچه در آيين زرواني مهم است نقش ايزدمهر است. مهر در اساطير ودايي خدايي است داراي بن خورشيدي و رابط جهان اهورايي با انسان.
41
تفكر زرواني ـ اسارت روح در ماده و بن اهريمني داشتن ماده ـ در دين مانوي و عرفان ايراني به نحوي منعكس است.
42
در آيين مانوي ماده متعلق به اهريمن است و پس از نههزار سال، جهان از بند ماده رها خواهد شد. اما در دين زردشت اين بدبيني وجود ندارد: جهان مادهها اهريمني نيست، هرمزدي است.
43
در دين مانوي زروان در مقابل اهريمن قرار ميگيرد و هرمزد پايينتر از زروان جاي دارد. در اين آيين هرمزد نقش عظيمي ندارد فقط منبع نور است.
44
در متون مانوي آسياي ميانه (پارتي) آثار زروانپرستي مهرپرستي را بيشتر از ايران جنوبغربي ميبينيم.
45
يكي از برجستهترين ايزداني كه ايرانيان باستان به ستايش آنها ميپرداختند ايزدمهر بود. ميترا (Mithra) (مهر) يك خداي هند و ايراني است.
46
ستايش ايزدان باستاني كه يكي از آنها ايزدمهر بود با رسمها و آيينهاي ويژة خود كه قرباني نيز در ميان آنها موسوم بود، از كهنترين زمان در ميان ايرانيان رواج داشت.
47
در دين زرواني ـ مهري، مهر نهتنها خداي پيمان بلكه خداي جنگ، شهريار بزرگ و خداي بركتبخش هم هست.
48
وظايف را كه پادشاه بر روي زمين دارد، مهر در آسمان همان وظايف را انجام ميدهد. بهرام به دنبال گردونة مهر ميدود. بهرام يار و همراه مهر و پاسبان عهد و پيمان است.
49
زُروان هرمزد هرمزد زرواني گاهاني هخامنشي بعداز زردشت رمزد اهريمن سپند مينو اهريمن اَرتَه دروغ هرمزد ــ اهريمن زُروان دين مانوي هرمزد اهريمن
50
مادها و پارسيان و ديگر قبايل خويشاوند آنان خود را با افتخار «آريايي» يعني «نژاده، آزاده، نجيب» ميخواندند تا از بوميان متمايز باشند.
51
مادها عليه همسايگان نيرومند خود آشور در مغرب و اورارتو در شمال و شمالغرب با هم متحد شدند. اين تصميم در اسم پايتخت آنان همدان (هنگمتانه Hangmatāna = انجمنگاه و محل تجمع) پيداست.
52
مادها به لهجهاي از زبانهاي آريايي سخن ميگفتند. و روشن است كه زبان پارسيها را به خوبي ميفهميدند. به همين جهت همراه كتيبههاي هخامنشي متني به زبان مادي نيامده است.
53
مادها خط خاصي نداشتند و احتمالاً دبيران آنها خطوط آرامي، آشوري و عيلامي را ميتوانستند بخوانند.
54
داريوشبزرگ در نسخة عيلامي كتيبة بيستون، پس از ستايش اهورمزدا ميگويد كه «اهورمزدا خداي آرياييان» بوده است. از اين اشاره برميآيد كه مادها اهورمزدا را ميپرستيدند و دينشان مانند دين پارسيان بوده است.
55
هخامنش در 700 ق.م بر اَنْشان (نام ديگرفارس) چيرهشد. پسرش چيشپيش (Čaišpiš) پس از سلطنت طولاني كشور را به دو پسرش اريارمنه (Ariyaramna) و كوروش (جد كوروش بزرگ) واگذار كرد.
56
كوروش به قدري مهربان و دوستدار ياران و غمخوار مردم بود كه يهوديان او را «مسيح موعود» و مردم «پدر» ميخواندند.
57
داريوش كه در زمان كوروش به دربار راه يافته بود، پس از مرگ كمبوجيه به فرماندهي گروهي كوچك نايل شد تا ميراث كوروش را نجات دهد.
58
داريوش دستور داد كه در بيستون كتيبههايي به سه زبان عيلامي، بابلي و آريايي (فارسي باستان) بنويسند تا مردم از كارهايش آگاه شوند و حقانيت او را بپذيرند.
59
داريوش مركز كشوري را از همدان به شوش انتقال داد. بابل را پايتخت زمستاني و همدان را پايتخت تابستاني خود ساخت.
60
خشيارشا نوة دختري كوروش جانشين داريوش شد. وي با يونان به نبرد پرداخت.
61
زبان پارسيان فارسي باستان بوده است كه يكي از زبانهاي كهن ايراني است. زبانهاي ايراني جزو زبانهاي هند و ايراني و زبانهاي هند و ايراني شاخهاي از زبانهاي هند و اروپايي هستند.
62
فارسي باستان ابتدا در پارس رايج بود. سپس در گوشه و كنار شاهنشاهي ميان صاحبمنصبان و گماشتگان دولتي رواج يافت.
63
در دورة هخامنشي چهار نوع خط در استانهاي ايران رواج داشت: خط هيروگليفي در مصر، خط آرامي در همة آسيايغربي، خط بابلي در بابل و خط عيلامي در ايرانغربي.
64
پيش از داريوش مردم در ايران خطوط عيلامي، بابلي و آرامي را ميشناختند بهدستور داريوش خطي مركب از 42 علامت كه هركدام از يك تا پنج نقش به شكل ميخ تركيب يافته است، ساخته شد.
65
ظاهراً داريوش بزرگ دستور داده است كه خطّي براي فارسي باستان ساخته شود و اين زبان بدان نوشته شود.
66
الف) زادگاه زردشتبعضي او را از مردم ري، آذربايجان، خوارزم، مرو و هرات دانستهاند، اما بنا به تحقيقات جديد كه از تحليل زباني به دست آمده، زادگاه وي در مشرق ايران و احتمالاً در بلخ يا در خوارزم بوده است.
67
ب) زمان زردشتدورترين زمانيكه براي زردشت و زندگي او درمنابع ذكر كردهاند، قرن هجدهم پيش از ميلاد و نزديكترين آن سدة ششم پيش از ميلاد است.
68
زردشت بحق نخستين مصلحي است كه به تبليغ توحيد و عظمت خداوندي پرداخته و به خداي واحد و قادري كه كبريايي او بيش از خدايان كيشهاي قبلي است، اعتقاد داشته است.
69
به نظر زردشت از ابتداي آفرينش جهان به دست «خداي مهربان» دو روح پيدا شده، و هريك از اين دو، دست به انتخاب مهمي زده است.
70
آيين زردشت بر پاية انديشة پاك، گفتار پاك و كردار پاك استوار است. زردشت ميگويد: «شراب سكرآور كثيف چگونه ميتواند به نيكي كمك كند.
71
افكار و تعاليم زردشت به راستي بسيار پيشرو و شجاعانه بوده است، ولي پس از درگذشت وي آن تعاليم تحتتأثير سُنَنِ جاري و احتياجات روزمره و تمايلات مؤمنان تغيير صورت داد.
72
حكمت زردشت را در سه عبارت زير ميتوان خلاصه كرد: منش نيك، گفتار نيك، كردار نيك.
73
و) شهادت زردشتطبق روايات زردشت در دومين حمله ارجاسب توراني به دست يك توراني به نام بِرادْرِش به قتل رسيد. گويا در زمان مرگ 77 (يا 72) سال داشت. زردشتيان پنجم ديماه را روز مرگ زردشت ميدانند.
74
مسئلة مغان و مناسبات آنها با آيين زردشتي مورد اختلاف است. برخي آنان را قبيلهاي بومي از ساحران و احضاركنندگان مردگان ميشمارند كه موجب انحطاط آيين زردشتي شدند. برخي ديگر آنان را مريدان راستين زردشت
75
اوستا (اوستاك، ايستاك) به معني اساس، بنياد، متن اصلي، پناه و ياوري است. نام كتاب زردشت كه برطبق روايات اسلامي بر روي دوازدههزار پوست گاو نوشته شده بوده است.
76
يسنا (Yasnā) به معني پرستش و ستايش و نماز و جشن است. يسنا بهويژه بههنگام مراسم مذهبي خوانده ميشود. جمعاً 72 فصل دارد.
77
گاتها كهنترين و مقدسترين بخش اوستاست. در كتب بسيار كهن ديني برهمايي و بودايي گاثا عبارت از قطعات منظومي است كه در ميان نثر باشد.
78
زندزند (Zand) تفسير پهلوي است كه در عهد ساسانيان بر اوستا نوشتهاند. امروزه زند گزارش اوستاست به زبان پهلوي. زردشتيان معتقدند كه اوستا و زند هردو از آسمان نازل شدهاند.
79
پازندپازند، زبان پهلوي بدون هزوارش است. هزوارشهايي كه در متون پهلوي بوده بيرون آوردند و به جاي آنها لغات پارسي گذاشتند.
80
خطي كه اوستا بدان نوشته شده، خط اوستايي ناميده ميشود. اين خط را نويسندگان اسلامي «دين دبيره» ناميدهاند.
81
الفباي دين دبيري امروز در همة خاور زمين بهترين الفبايي است كه موجود است. آن را در چند ساعت ميتوان فرا گرفت و اوستا را درست خواند.
82
فيليپ، پدر اسكندر، پادشاه مقدونيه بود. پس از غلبه بر يونانيان درصدد فتح ايران برآمد، اما كشته شد.
83
پارتيها (اشكانيان) در ابتدا جز تهور جنگي هنري نداشتند. به اين جهت تمدن يوناني را كه در دورة سلوكيان رواج يافته بود، محترم ميشمردند .
84
سلطنت اشكانيان استبدادي بود. آنان قشون منظمي نداشتند، بلكه هر بزرگي براي خود داراي قشون خاصي بود.
85
دين ايراني در عهد اشكانيان كاملاً معلوم نيست. ظاهراً تثليث اهورامزدا، مهر، ناهيد كه در دورة هخامنشي پرستش ميشد در عهد پارتيان نيز موردتوجه و احتمالاً دين رسمي بود.
86
در دورة اشكاني زبان پارتي (پهلوانيك) زباني ديواني بوده است. اين زبان با فارسي ميانه خويشاوندي نزديك دارد.
87
از بناهاي مهم اشكاني:1. خرابة معبد كنگاور است كه شباهت زيادي به معابد يوناني دارد.2. در همدان نيز معبدي به نام آناهيتا باقي است كه ستونهاي آن به ستونسازي يوناني شبيه است.
88
ظاهراً خداينامه (Xwatāy – nāmag) كه مجموعهاي از اساطير پهلواني ايراني است در دورة اشكاني شكل قطعي يافته است.
89
علماي اديان در اروپا مانويت را جزو اديان گنوسي (gnossi) ميدانند كه بهمعني معرفت و شناسايي است.
90
در تمام اديان گنوسي انسان به وسيلة نوعي معرفت و شناسايي كه به او الهام ميشود، درصدد نجات خود از عالم ماده و ظلمت برميآيد. نام همة ادياني را كه خلاص انسان را در معرفت يا شناختن اصل خود ميدانند، گنوسي گفتهاند.
91
ماني در سال 216 ميلادي در آبادي مردينو در شمال بابل از پدر و مادري كه از نجيبزادگان اشكاني بودند، متولد شد.
92
به عقيدة ماني در آغاز نور و ظلمت يا روح و ماده از هم جدا بودهاند و نور در بالا و ظلمت در پايين مستقر بودهاند.
93
مزدك پسر بامداد در ماذرايا (Mādhraya) در ساحل شرقي دجله كه اكنون كوتالعماره ناميده ميشود به دنيا آمده است.
94
مزدك پيرو ماني بود و ظهور او در زمان قباد اول (488ـ531 ميلادي) اتفاق افتاد.
95
آنچه دين مزدك را از اديان ديگر ممتاز ساخته و موجب رواج آن در عهد قبادشده است و خطر بزرگي براي سلطنت ساساني و بنياد اجتماعي آن ايجاد كرده، عقايد ديني وي نبوده بلكه اعتقادات اخلاقي و اجتماعي او بوده است.
96
در كيش مزدك نيز مانند آيين ماني از هرچيز كه علاقة روان را به ماده بيشتر ميكند بايد پرهيز كرد، به اين جهت خوردن گوشت حيوانات نزد مزدكيان حرام بوده است.
97
زبان رسمي در عصر ساساني، پهلوي، پهلوي ساساني يا فارسي ميانه ناميده ميشود كه خود دنبالة فارسي باستان است.
98
خط پهلوي كه بخش عمدة ادبيات فارسي ميانه به آن خط نوشته شده داراي اصل آرامي است، تعداد حروف الفباي آن 22 تاست. اين خط از راست به چپ نوشته ميشود.
99
از پارهاي نوشتههاي فارسي ميانه فقط متن پازندي دردست است و اصل متن به خط پهلوي دردست نيست.
100
سكههاي شاهان ساساني پس از انقراض شاهنشاهي ساساني نيز چندزماني در ايران رواج داشت. در حاشيه بعضي از سكهها نام واليان عرب به خط پهلوي و احياناً كلمهاي به خط كوفي ديده ميشود.
101
از روزگار ساساني سنگ نوشتههاي متعددي برجاي مانده است كه از نظر تاريخي و زباني ارزش فراوان دارند.
102
زند اوستاقريب يكچهارم نوشتههاي فارسي ميانه را گزارشها يعني ترجمههاي همراه با تفسير متنهاي اوستايي دربر ميگيرند. اين گزارشها به زند اوستا معروف است.
103
پيامبر اكرم (ص) در سال 611 ميلادي به نبوت مبعوث شد و در سال 622 ميلادي از مكه به مدينه هجرت كرد.
آشنايي با ادبيات و تاريخ از زمان پيدايش آثار مربوط به آن تا قرن چهارم هجري
تاريخ ادبيات (1)
104
ايرانيان هرچند كه آيين اسلام را بر وفق ذوق خود يافتند، اما در باطن با نفوذ عرب به مقابله برخاستند. چون خلافت به بنياميه رسيد و آنان ستمكاري آغاز كردند، ايرانيان نهضت ضدعرب را كه در آن هنگام شعوبيه ناميده ميشد، تقويت كردند.
105
چون آلعلي هم با بنياميه مخالف بودند، ايرانيان از آلعلي حمايت كردند. هنگامي كه مختار ثقفي در حدود 65 هجري به انتقام خون حسينبنعلي (ع) برخاست، ايرانيان او را ياري كردند و از ستمكاران عرب انتقام گرفتند.
106
در سال 129 هجري ابومسلم خراساني قيام كرد و خلافت بنياميه را برانداخت و عباسيان را كه به خاندان پيامبر نزديكتر بودند به خلافت رسانيد.
107
تعصب و غرور اعراب به جايي رسيد كه فكر كردند كه خداوند آنان را براي فرمانروايي جهان برگزيده است. با آنكه دين اسلام مفاخرت را از بين برده بود، آنان به تفاخر ميپرداختند.
108
ايرانيان دريافتند كه بنيعباس هم نامردماني مكّارند، لذا عليه آنان برخاستند.
109
طاهر ذواليمينين سردار مأمون در سال 205 هجري حكومت تمام بلاد واقع در شرق بغداد را گرفت و اولين حكومت ايراني نيمه مستقل را در ايران تأسيس كرد.
110
در سال 201 بابك خرمدين كه گويا از آيين مزدك پيروي ميكرد، عليه تازيان برخاست و پس از سالها مبارزه در 223 به دست افشين سردار ايرانيِ معتصم به قتل رسيد.
111
در سال 224 مازيار بن قارن در مازندران قيام كرد. در همان سال اسير شد و بهسال 225 در سامرا كشته شد.
112
يعقوب ليث از عياران بود. عياران يا جوانمردان طبقهاي از طبقات اجتماعي و گروهي از مردم عادي ايران بودند كه رسوم و آداب و تشكيلات خاصي داشتند.
113
تذكره نويسان چند تن را به عنوان نخستين شاعر فارسيگوي معرفي كردهاند كه نام: محمدبن وصيف سگزي، بهرام گور، ابوالعباس مروزي، ابوحفص سغدي در ميان آنهاست.
114
هرچند كه دين اسلام، دين حاكم بود، ولي در سه قرن اول اديان و مذاهب قديم ايران يكباره از ميان نرفت، بلكه همة آنها اعم از زردشتي، مانوي، مزدكي، يهود و نصراني پيرواني در همة نواحي ايران داشتهاند.
115
از اشارات تاريخي برميآيد كه در تمام دورة تسلط عرب يعني تا اواسط قرنسوم هجري در قسمتهاي مختلف ايران به لهجههاي محلي تكلم ميكردند.
116
در بعضي از نواحي تكلم به عربي چندان دشوار بود كه حتي نماز و آيات قرآن را هم در آغاز امر به فارسي برگرداندند تا ايرانيان با آن انس بگيرند.
117
خط سغدي با خط پهلوي از يك ريشه و از منشأ الفباي خطوط سامي است.
118
بعضي از شاعران در ميان اشعار عربي از راه تفنن كلمات فارسي ميآورند معروفترين اين شاعران ابونواس است كه در اشعارش حتي تركيبات و عبارات فارسي ميآورده است.
119
در سه قرن اول هجري، اسلام دين حاكم بود، اما اديان ديگر ازميان نرفته بود. اكثر فرقههاي مذهبي چون قدريه، جبريه، و معتزله در اين سه قرن پا گرفتند و ايرانيان در اين زمينهها هم فعال بودهاند.
120
سامانيان كه سلسلة عظيم صفاري را شكست دادند، سومين دولت مقتدر ايرانياند كه در دورة اسلامي در زمان كوتاهي علاوه بر ماوراءالنهر، بلخ، سيستان، خراسان، گرگان، طبرستان و ري را به تصرف درآوردند.
121
علت زوال دولت ساماني اختلاف شديدي بود كه از زمان اميرنوح بن منصور (366 ـ 387 هـ) ميان امراي ساماني بروز كرد.
122
سامانيان از آن جهت اهميت دارند كه از خانداني ايراني بودند و به مليت خود علاقه داشتند. و بسياري از آداب و رسوم ايراني را حفظ كردند. به زبان و ادب فارسي هم خدمت شاياني كردند.
123
موضوع ديگري كه در دورة سامانيان موردتوجه است، عدم مزاحمت آنان نسبت به مذاهب و فرق مختلف است.
124
بعضي از مسلمانان از روي كينه و نفرت، اسماعيليان را با زنادقه و سپيدجامگان و خُرمدينان و سُرخْعَلَمان يكي دانستهاند.
125
برخي براي خوشايند خليفه آنان را كافر و فاسق و ثنوي خواندهاند. نهتنها اهل سنت در طعن باطنيه افراط كردهاند بلكه شيعه نيز به طعن آنان پرداختهاند.
126
به هرصورت عقايد و باورهاي باطنيان و قرمطيان مستقيم يا غيرمستقيم در كتب تاريخي و ادبي ايران انعكاس يافته است، مثلاً آثار منثور ناصرخسرو قبادياني و بيشتر اشعار وي به اسماعيليه و تبليغ آيين آنان اختصاص يافته.
127
تصوف يا عرفان در نزد مسلمانان طريقهاي آميخته از فلسفه و مذهب است كه به عقيدة پيروان آن راه وصول به حق تنها از آن طريق ممكن است.
128
در قرن دوم در ميان مسلمانان گروهي پيدا شدند كه زندگي خاصي داشتند و رفتار و ظاهر حالات آنان شباهتي به ساير مردم نداشت و قهراً لازم بود كه نام خاصي به آنان داده شود، آن نام «صوفي» بود.
129
تصوف بيش از هزارسال است كه در مشرقزمين در ممالك اسلامي و مخصوصاً در ايران رواج داشته است، و بسياري از حكما و شعرا و ادباي ايران با اين طريقه آشنايي داشتهاند.
130
عرفان به معناي شناخت است و در اصطلاح حكما و صوفيه، معرفت قلبي است كه از طريق كشف و شهود و نه بحث و استدلال حاصل ميشود و آن را علم وجداني نيز گويند.
131
تصوف جنبة عملي عرفان و طي مقدمات آن است مانند چلهنشيني و طي مقامات. تصوف را عرفان عملي نيز مينامند.
132
ابوالفضلبن عميد وزير آلبويه كتابخانة بزرگي داشت كه كتابدار آن ابوعلي مسكويه اديب و مورخ بزرگ ايراني بود.
133
صاحببن عباد هم كتابخانة عظيمي داشته است كه فقط كتابهاي علمي آن چهارصد بار شتر يا بيشتر بود.
134
يكي از كاتبان عضدالدولة ديلمي به نام عليبن سوار كتابخانهاي در شهر رامهرمز و كتابخانة ديگري در بصره تأسيس كرد و براي كساني كه به آن كتابخانهها مراجعه ميكردند، حقوقي تعيين كرد.
135
اهميت فارابي در شرحهاي اوست كه بر آثار ارسطو نوشته و به همين سبب «معلم ثاني» خوانده شده است.
136
اختلاف فارابي و ابنسينا در پذيرفتن اصول عرفاست. ابوعلي سينا اصول عقايد عرفا را مانند ذيلي بر كتاب خود افزوده است، اما در آثار فارابي اصول عرفاني در اصل عقايد راه جسته است.
137
خلاصة رسايل اخوانالصفا به نام مجملالحكمه از عربي به فارسي ترجمه شدهاست. در رسايل اخوانالصفا تمثل به اشعار، ابياتي از اشعار دلانگيز فارسي از قرن چهارم نيز نقل شده است.
138
بجز بخارا كه در قرن چهارم بزرگترين مركز ادبي ايران بود، شهرهاي مهم ديگري مانند سيستان، غزنين، گرگان، نيشابور، ري و سمرقند نيز از مراكز ادبفارسي بودند.
139
زبان فارسي براثر آميزش با زبان عربي و پذيرفتن بعضي اصطلاحات علمي و ادبي و ديني و سياسي و كاربرد آن براي بيان مفاهيم و مضمونهاي مختلف شعري و مقاصد علمي نسبت به قرن سوم تكامل بيشتري يافت.
140
در غزلهاي قرن چهارم و پنجم گاهي كلمات خشن و بعضي تركيبات ثقيل كه بيشتر شايستة قصايد است ديده ميشود. ذكر تخلص در پايان غزلها زياد رايج نيست و معمولاً غزلها كوتاه است.
141
رودكي اولين شاعري است كه ساختن قصايد كامل با تشبيب و مدح و دعا را معمول كرد و ديگران در اين باب دنبالهرو او بودهاند.
142
آوردن حكمت و وعظ از اوايل قرن چهارم در شعر فارسي معمول شده است. دراين باب كسايي مروزي پيشقدم ديگران بوده است.
143
رودكي غير از كليله و دمنه شش منظومة ديگر نيز داشته است.
144
ابوعبدالله جعفربن محمد رودكي احتمالاً در اواسط قرن سوم هجري در روستاي بَنُّجْ از قُراي رودك سمرقند به دنيا آمده است. از آغاز زندگي و تحصيلات او اطلاعي دقيق دردست نيست.
145
رودكي در دربار سامانيان بوده و مخصوصاً به نصربن احمد (301 ـ 331 هـ . ق) اختصاص داشته است.
146
ابوعليبلعمي مؤلّف تاريخبلعمي (ترجمة تاريخطبري) نيز از ممدوحان رودكي بود و بلعمي در حق اين شاعر اعتقادي وافر داشت و براي وي در عرب و عجم مانندي نميدانست.
147
اشعار رودكي ساده و روان و به سبك خاص روزگار خويش كه سبك خراساني (يا تركستاني) خوانده ميشود، سروده شده است.
148
علاوه بر ديوان، رودكي به نظم كليله و دمنه و سندبادنامه هم پرداخته كه ابياتي پراكنده از آنها باقي مانده است.
149
به سبب شباهت نام ممدوح رودكي يعني «نصر» با ممدوح قطران يعني «بونصرمملان» تعدادي از ابيات اين دو شاعر با هم مخلوط شده است.
150
شهيد بلخي به عربي هم شعر گفته و به حسن خط هم شهرتي داشته است. اكثر شاعران دورههاي بعد چون: دقيقي، فرخي، منوچهري و خاقاني شعر او را مدح كردهاند.
151
ابومنصور محمدبن احمد دقيقي از شاعران دورة ساماني است. و بعد از رودكي دومين شاعر بزرگ آن عهد شمرده ميشود. از جزييات زندگي او و سال تولد و مرگش اطلاعي دردست نيست.
152
شهرت دقيقي به سبب سرودن شاهنامه است كه به فرمان اميرنوحبن منصور هشتمين اميرساماني به نظم آن پرداخت. اما به گفتة فردوسي، بيش از هزار بيت از آن باقي نمانده است.
153
چون دقيقي در شاهنامة خود از زردشت با احترام سخن ميگويد و در اشعار ديگر وي نيز اشاراتي به آيين زردشت ميتوان يافت، گويا دليل براين باشد كه وي آيين زردشتي داشته است.
154
ابوالحسن مجدالدين كسايي مروزي از شعراي اواخر عهد ساماني و اوايل عهد غزنوي است. پيش از فردوسي سه تن از شاعران شهره بودهاند: رودكي، دقيقي و كسايي.
155
كتابخانهاي كه يزدگرد از تيسفون به مرو برده بود، تا دورة مأمون باقي بود. از اين شهر شاعراني بزرگ چون مسعودي مروزي و بشار مرغزي به ظهور رسيدهاند.
156
روزگار كسايي روزگار آشوب بود. بعد از غروب آفتاب سامانيان وي روي به دربار غزنويان آورده است. كسايي اگر مديحهسراست مدحپيشه نيست.
157
كسايي شاعري است پاك اعتقاد و به سبب پاكي درون از مدح خلق به ستايش خاندان پيامبر و امام اول شيعيان روي آورده است. وي شاعري شيعي است و اشعاري صادقانه در اين زمينه دارد.
158
دو خصوصيت ممتاز كسايي يعني دورپردازي خيال و اعتقاد پابرجا در سخنان او آشكار و نمايان است.
159
ناصرخسرو خودپسندي خاص دارد و آسان با هركس درنميآويزد. سبب معارضه و درآويختن ناصرخسرو از مروزي بودن يا تشيع كسايي نيست، بلكه از آنجاست كه قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهري.
160
رابعه نخستين زن شاعر در زبان فارسي به شمار ميرود، بر نظم فارسي و تازي هردو توانا بوده است.
161
از شاعران قرن چهارم است. هيچگونه اطلاعي از زندگاني وي دردست نيست. از وي قصيدة خمرية بسيار زيبايي باقي مانده كه نام گويندهاش را جاودانه ساخته است.
162
ابوالفتح عليبن محمد بستي از بست سيستان بود. مدتي در خدمت امير بٍُِِّست به سر ميبرد، بعد به ديوان رسايل سبكتگين پدر محمود غزنوي درآمد و تا اواخر عمر در آن خدمت ماند.
163
حكيم ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسي شاعر چيرهدست و بزرگترين حماسهسراي ايران است.
164
اوي از خاندان دهقانان و از ايرانيان اصيل عصر خويش بود، دلبستگي او به آفرينش شاهنامه از اين پيوند روحي و تربيت خانوادگي او مايه ميگيرد.
165
فردوسي متوقع بوده است كه محمود كتاب او را بپسندد و صلة فاخري به او بدهد. اما محمود به آن كتاب عنايتي نشان نداده است.
166
30 تا 70 درصد پروژه | پاورپوینت | سمینار | طرح های کارآفرینی و توجیهی | پایان-نامه | پی دی اف مقاله ( کتاب ) | نقشه | پلان طراحی | های آماده به صورت رایگان میباشد ( word | pdf | docx | doc | )
تو پروژه یکی از بزرگ ترین مراجع دانلود فایل های نقشه کشی در کشو در سال 1394 تاسیس گردیده در سال 1396 کافه پاورپوینت زیر مجموعه تو پروژه فعالیت خود را در زمینه پاورپوینت شروع کرده و تا به امروز به کمک کاربران و همکاران هزاران پاورپوینت برای دانلود قرار داده شده
با افتخار کافه پاورپوینت ساخته شده با وب اسمبلی